menusearch
khatevizhehnews.ir

ایت الله خامنه ای:امام خمینی یک انسان تحول افرین بود

جستجو
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ | ۵:۱۹:۵
۱۳۹۹/۳/۱۴ چهارشنبه
(0)
(0)
ایت الله خامنه ای:امام خمینی یک انسان تحول افرین بود
ایت الله خامنه ای:امام خمینی یک انسان تحول افرین بود
 
 

 

رهبر معظم انقلاب: امام(ره) یک انسان تحولخواه و تحول آفرین بود

چهار شنبه 14 خرداد 1399 - 11:12:42
 
رهبر معظم انقلاب: امام(ره) یک انسان تحول‌خواه و تحول آفرین بود

تهران- الکوثر: سخنرانی تلویزیونی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سی و یکمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمةالله آغاز شد.

 

بهگزارشپایگاهشبکهالکوثر، محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

-چگونگی برگزاری مراسم ارتحال امام مهم نیست اصل موضوع سخن گفتن از امام است. امام بزرگوار سالها پس از درگذشت ظاهری او در بین ما زنده است و باید زنده بماند و ما از حضور و معنویت و فکر و انگشت اشاره او بهره مند شویم.

- امروز میخواهم درباره خصوصیت مهمی از خصوصیات امام بزرگوار بحث کنم، ایشان انسانی ذوالابعاد و دارای خصوصیات برجسته ای بودند، اما خصوصیتی که امروز درباره آن بحث می‌کنیم، یعنی روحیه تحول خواهی و تحول انگیزی مهمترین ویژگی ایشان است.

- امام یک انسان تحول خواه و تحول آفرین بود؛ نقش ایشان صرفا نقش یک معلم و استاد نبود، نقش ایشان نقش یک فرمانده داخل میدان عملیات و رهبر واقعی بود.

- امام بزرگترین تحولات را در زمان خود ایجاد کرد و در حوزهها و عرصههای متعددی تحول ایجاد کردند.

- امام روحیه تحول را ایجاد کردند و میدانی وارد مسئله تحول شدند، نه فقط گفتاری و دستوری. از تحول آفرینی روحی در یک مجموعه ای از طلاب جوان در قم تا تحول آفرینی وسیع در عموم ملت ایران. مسئله قم عبارت است از درس اخلاق ایشان که ده ها سال پیش از شروع نهضت بجز درس فقه و اصول و معقول، درس و جلسه اخلاق داشتند. نقل می‌کردند که ایشان وقتی هفته ای یک بار جلسه ای در مدرسه فیضیه داشتند، صحبت های ایشان جلسه و دل ها را منقلب می‌کردند. این را البته ما هم در درس فقه و اصول هم دیده بودیم.

- در درس فقه و اصول ایشان طلبه ها زار زار گریه می‌کردند. این همان روش پیغمبران است.

- آنچه مسلم است این است که این حرکت آفرینی و تحریک غریضه های معنوی از راه درس اخلاق و تذکر و آماده کردن دل ها شیوه امام بزرگوار ما بود.

- ایشان به معنای حقیقی کلمه در ملت ایران تحول به وجود آوردند. قبل از نهضت امام مبارزاتی وجود داشت، اما حوزه کار آنها منتهی می‌شد به حداکثر تعدادی دانشجو، بحث امام بحث یک گروه محدود و جمع محدود نبود، بلکه بحث ملت ایران بود. ملت مثل یک اقیانوس است، به طوفان درآوردن یک اقیانوس کار هرکسی نیست. یک استخر را می‌توان مواج کرد، اما مواج کردن یک اقیانوس کار هر کسی نیست.

- تحول در روحیه خمودگی و تسلیم ملت دیگر اقدام امام بود. ملت ایران قبل از نهضت با مسائل اساسی خود سر و کاری نداشت و سرگرم مسائل شخصی خود بودند، اما ورود به میدان مطالبه آن هم مطالبه چیزهای بزرگ و مهم را امام ایجاد کردند و همین ملت خمود و تسلیم را تبدیل به یک ملت مطالبه گر کردند.

- تحول دیگر، تحول در نگاه مردم به خود و جامعه بود. ملت ایران به خود نگاه خودحقیرپندارانه داشت و این نگاه که ملت ایران بتواند به ابرقدرت ها فائق بیاید، مطلقا کسی تصور نمی‌کرد. نه تنها قدرت های خارجی، بلکه قدرت های داخلی را هم کسی تصور نمی‌کرد. امام این احساس حقارت را به احساس اعتماد به نفس و عزت تبدیل کردند.

- یک تحول دیگر، تحول در مطالبات اساسی مردم بود. اگر گروهی از مردم یک مطالبه ای از دستگاه آن زمان داشتند، مطالبات در سطح آسفالت کردن یک کوچه بود، اما امام مطالبه مردم را به استقلال، آزادی یا نه شرقی و نه غربی ارتقاء داد.

- تحول در نگاه به دین دیگر تحول امام بود. مردم در آن زمان دین را فقط برای احوال شخصی میدانستند، امام برای دین رسالت نظام سازی و تمدن سازی تعریف کرد و مردم نگاهشان به دین به کل متحول شد.

- تحول در نگاه به آیند؛ در دورانی که نهضت آغاز شد با همه شعارهایی که برخی احزاب و گروه ها می‌دادند، در نگاه مردم آینده ای دیده نمی‌شد و مردم افق روشنی نداشتند، اما روحیه تحول امام منجر به ایجاد تمدن نوین اسلامی شد.

- در یک حوزه تخصصی تر، تحول در مبانی معرفتی کاربردی به وجود آوردند که این جزو مباحث تخصصی و حوزوی است. امام فقه را وارد عرصه نظام سازی کردند. فقه از این مسائل دور بود، البته مسئله ولایت فقیه هزار سال بین فقها وجود داشت اما چون امیدی برای تحقق آن وجود نداشت هرگز به جزئیات آن پرداخته نمی‌شد اما امام این موضوع را وارد بحث فقه کردند.

- مسئله مصلحت نظام که همان منافع عمومی است، این را امام در فقه مطرح کردند.

- نمونه دیگری از تحول خواهی؛ پافشاری بر تعبد با نگاه نوگرایانه بود. در آن دوران روحانیونی بودند که عالم و دین شناس هم بودند، اما تحت تاثیر برخی شرایط در موضوع تعبد خیلی تکیه نمی‌کردند، اما امام در عین حالی که نگاه نو به مسائل فقهی داشتند، بر روی مسئله تعبد ایستادگی کردند.

- حوزه دیگر از تحولی که ایشان به وجود آوردند، نگاه به جوانان بود. ایشان به فکر و عمل جوانان اعتماد کردند. مثلا سپاه پاسداران که تشکیل شد ایشان جوانان بیست و چند ساله را در رأس سپاه پاسداران پذیرفتند. در زمینه های دیگر هم همینطور ایشان اعتماد عجیبی به جوانان مقبول داشتند. البته در عین اینکه ظرفیت های غیرجوان را ایشان نفی نمی‌کردند. اینکه بعضی ها فکر می‌کنند جوانگرایی یعنی پیران را کلا از صحنه خارج کنیم، امام اینگونه فکر نمی‌کردند. مثلا همان زمان که بنده را به امامت جمعه تهران انتخاب کردند، همزمان آیت الله اشرفی یا آیت الله دستغیب را هم به امامت جمعه منصوب کردند که سنین بالایی داشتند.

- پس اینکه می‌گوییم امام به جوانان اعتماد می‌کردند و ما هم این عقیده را داریم که باید به جوانان اعتماد کرد این به معنای این است که این یک ثروت برای کشور است و باید از آن استفاده کنیم، معنای آن عدم استفاده از غیرجوان ها نیست.

- تحول در نگاه به قدرت های جهانی و ابرقدرتها؛ آن زمان هیچکس فکر نمی‌کرد بر خلاف اراده آمریکا بتوان کاری کرد. امام کاری کردند که خود رؤسای جمهور آمریکا گفتند که خمینی ما را تحقیر کرد. امام و کارگزاران امام(ره) ابرقدرتها را شکست دادند. امام ثابت کردند که ابرقدرت ها ضربه پذیر و شکست پذیرند، دیدید که شوروی چگونه فروپاشید و وضعیت امروز آمریکا را هم که می‌بینید.

- نکته دیگر این بود که امام همه این ها را از جانب خدا می‌دانست. امام(ره) مکررا در بیاناتشان به این تحول روحی جوانان اشاره می‌کنند و آن را از خدا می‌دانست.

- امام، امام تحول بود. باید از امام درس بگیریم. هر جامعه زنده و پویایی احتیاج به تحول دارد. امروز ما نیاز به تحول داریم. بعد از ارتحال امام جامعه از رویکرد تحولی فاصله نگرفته و در زمینه های گوناگونی تحول پیدا کردیم و قدرتمندتر از گذشته و در مواردی سرزنده تر شده ایم. همین تحول علمی چیز کوچکی نیست. امروز در عرصه های علمی و یا در توانایی های دفاعی در حقیقت نزدیک به حد بازدارندگی است. یا در عرصه سیاست جمهوری اسلامی چهره با ابهتی از خود در دنیا نشان داده است.

- در موارد مهمی هم تحول نداشتیم، و در مواردی متاسفانه عقبگرد داشتیم که بر خلاف طبیعت انقلاب است. انقلاب باید پی در پی نوآوری و پیشرفت داشته باشد. نقطه مقابل انقلاب، ارتجاع است و هر دو یعنی پیشرفت انقلاب و هم پسرفت به معنای ارتجاع به اراده انسان ها بستگی دارد.

- ما قادریم در بخش ها گوناگون تمدنی کشور و نظام تحول به وجود آوریم. انتظار من از خودم و از جوانان و نخبگان این است که در فکر ایجاد تحول در بخش هایی که لازم داریم باشید. تحول نکاتی در آن است، اگر بخواهیم تحول به معنای صحیح کلمه اتفاق بیافتد باید به آن توجه کنیم.

- تحول خواهی لزوما به معنای اعتراض نیست، بلکه به معنای گرایش مثبت به بهتر شدن است، البته مواردی ممکن است منشأ آن اعتراض به وضع موجود باشد اما لزوما این نیست. بنابراین تحول یعنی میل به شتاب گرفتن و جهش در حرکت و اجتناب از تحجر و پافشاری بر مشهورات غلط.

- نکته دوم این است که تحول صحیح احتیاج به پشتوانه فکری دارد. بعضی از حرکت های سبک و سطحی اینها را نمی‌شود به حساب تحول گذاشت. ما امروز باید در زمینه عدالت که باید حتما در آن تحول به وجود بیاید، تحول به وجود آوریم. این نیاز به پشتوانه فکری دارد که بر اساس این پشتوانه فکری به دنبال تحول برویم.

در حال تکمیل...


برایاطلاعازآخرینخبرهایایرانوجهاناینجاکلیککنید

از صفحه ندای نورالکوثر فارسی هم دیدن کنید

 

 

آیا مایل به نظردهی می‌باشید؟

* باقیمانده : (1000) حرف