menusearch
khatevizhehnews.ir

تقسیم غنائم اشغال دمشق در تهران

جستجو
چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | ۲۲:۹:۱۳
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ شنبه
(0)
(0)
تقسیم غنائم اشغال دمشق در تهران
تقسیم غنائم اشغال دمشق در تهران

مطلب تبیینی و تحلیلی

به قلم امین محمدی (تحلیلگر و پدیده شناس)

 

در سلسله گزارش های خبری به نقدهای منتشر شده در رسانه های داخلی پیرامون سقوط دمشق می‌پردازم نقدهایی که انگاره هایی غیر واقعی، قطبی ساز و ضد منافع ملی به عموم مردم جامعه تزریق می‌کنند. گزارش هایی که بیش از آنکه در راستای منافع ملی باشند سوگیری و جهت گیری های خاص دارد. این عملکرد می‌تواند ناشی از جهت گیری انفعالی، جریان محور، سوگیری منافقانه و حتی مغرضانه و دشمنانه با ملت و مردم ایران باشد.

 

با اشغال سوریه توسط تروریست ها و خروج نظامی- مستشاری ایران از سوریه این موضوع در جامعه داغ شده است که «آیا سیاست های ایران در منطقه غرب آسیا شکست خورده است یا نه !؟ »

 

جوابها و نقدهای مختلفی از سوی گروه های مختلف در رسانه ها انتشار یافته است از نقد روزنامه اعتماد با عنوان «بايد راه‌هاي برگشت از سياست را بازگذاشت» شروع می‌کنم.

 

اعتماد با طرح گام به گام «هدف،هدف گذاری و اصول برنامه ریزی» به نقد نرم و زیرپوستی اصل معروف و شناخته شده ایی به نام «مکلف به انجام تکليف بودن» رفته است و از خروج ایران در سوریه اشغالی، شکست قطعی و نهایی استخراج کرده است و در نهایت دو نتیجه مهم گرفته است: 1.کسی پاسخگوی شکست فعلی ایران در سوریه نیست.2.نتیجه برای نظام و البته سردمداران آن (بخوانید رهبر) مهم نیست!؟

 

اعتماد سعی کرده است نقد را به گونه ای به پیش ببرد که شکست ایران در سوریه را اظهر من الشمس تلقی کند و اصلا این موضوع را از «نقد، اندیشیدن و طرح در جامعه و رسانه» بی نیاز بداند اعتماد؛ کار ایران در سوریه را تمام شده، اهداف را محقق نشده و هزینه های انجام شده را اتلاف منابع برای مخاطب جا می‌اندازد و البته هدفش از کلی گویی های مغایر با اصول برنامه ریزی، مقابله زیرکانه با ابلاغ قانون عفاف و حجاب است.

 

 

 

صفحه اول روزنامه اعتماد

 

 

نسبت من (نقاد و نویسنده) با سوژه، محتوا، مخاطب و خبرگزاری


در اولین گزارش از این سلسله گزارش ها مجبورم دو نکته ضروری را طرح کنم :

1.هر نقد خبری می‌طلبد که مخاطب بداند چه کسی با چه دیدگاهی برایش نوشته تا با علم به چارچوب های ذهنی نویسنده، منافع و دیدگاه حاکم بر نقاد و البته میزان دخالت موارد یاد شده در نقد متوجه شود با چه نقدی روبرو است.

وقتی ارتباط درستی بین نویسنده،نقد و خواننده برقرار شود، ذهن عمومی جامعه با کنش های منطقی به یک جمع بندی ملی حول موضوع خواهد رسید. پس در ابتدا چراغی بر خود می‌اندازم تا کمی از گوشه تاریک ذهن مخاطب خارج شوم.

 

2. مجبورم به فراخور متن از اهمیت و جایگاه رسانه بگویم تا بفهمیم شما فقط نقد من به عنوان یک نقد خبری را نمی‌خوانید! شما با پذیرش خبر یا نقدی بر یک خبر، خودتان را برای کنشگری در جامعه آماده می‌کنید!؟

 

نسبتم با خبرگزاری فارس را اینجا بخوانید.

 

هویت شالوده هر فرد و جمعی ست. من فارغ التحصیل دانشگاهی بخشی از وجود و تشخصم را در جمع و جامعه و بخشی را پخش در فضای مجازی می‌دانم. همانگونه که شخصیت خودش را در قالب ظاهر و فیزیک یک فرد نشان می‌دهد و البته از آن متاثر می‌شود در ارتباط با جامعه و فضای مجازی هم همینگونه است.خودم را نه اصولگرا و نه اصلاح طلب و هم اصولگرا و هم اصلاح طلب می‌دانم. چون هر دو را بنا به ضرورتی درست و در جایی اشتباه می‌دانم.

 

البته بیش از آن دو؛ خودم را کنگره ای می‌دانم و شدید ترین نقدهای این روزم را به فردی دارم که یقینا از نظر من شکست خورده است. قرار بود جریان سازی کند اما این روزها ترجیح داده است به جای آنکه در میدان باشد بشود رایزن فرهنگی ایران در وین!؟ از نظر من سهمی هر چند ناچیز از همه شکست های امروز نظام پای این فرد است.


روزنامه اعتماد؛ اعتماد را به مخاطب برگردان!؟
اعتماد با این جمله شروع می‌کند:«بايد از تعيين هر هدفي که مرتبط با خير عمومي نيست پرهيز کرد. بايد ريسک سياست‌ها را به‌شدت کم کرد و محافظه‌کارانه تصميم گرفت. بايد راه‌هاي برگشت از سياست را بازگذاشت.»از منظر اعتماد حضور ایران در سوریه «خیر عمومی» نبوده است!؟

 

نقد:چه خیری بالاتر از امنیت!؟

اعتماد یادش رفته پای تروریست ها به بهارستان تهران و مجلس هم رسید!؟ حرم امام چطور؟اگر چند روز پیش برق آسا تروریست های تحریر الشام دمشق را گرفتند مشابه همین اتفاقات و حتی شدیدتر در سال 89 روی داد. نه فقط سوریه که تروریست ها با قوت تمام، بخش هایی از عراق را گرفتند.پس خیری در کار بود: امنیت ملی!

 

اعتماد: «سياست و زندگي هم چون مسابقه تيراندازي است که ... و تيراندازان برحسب اينکه به کدام دايره بزنند نمره بيشتر يا کمتري مي‌گيرند و درنهايت بهترين‌ تيراندازان مشخص مي‌شوند؟ يا همچون مسابقه‌اي است که مي‌توانيم تير را شليک کنيم و به هر جا اصابت کرد دور آن را خط بکشيم و آن را هدف نهايي بدانيم؟»اعتماد می‌گوید که نظام هر نتیجه ای را به جای هدف جا می‌زند!؟

 

نقد: خیر!

هدف از پیش تعیین می‌شود و نتیجه متعاقب کنشگری ست.هدف از حضور در دمشق مهار و رفع فتنه داعش و تحقق امنیت ملی بود که اتفاقا تمام و کمال محقق شد.به صرف چند حمله تروریستی در تهران و شیراز و اقصی نقاط کشور نمی‌توان تحقق کلیت هدف را زیر سئوال برد.بله هدفهای دیگری هم در راستای حضور دراز مدت ایران در سوریه تعریف شد.حزب الله در طی سالیان اخیر چگونه تجهیز و تقویت شد!؟ حماس چطور؟بله بی شک سقوط دمشق، تاکید می‌کنم دمشق، نه اسد؛ شکستی برای ایران است اما نه شکست مطلق!اتفاقا اشاره کردم: ایران در سوریه اشغالی دست و پا بسته نیست.


تلقی اشتباه اعتماد از مکلف به انجام تکليف بودن
اتفاقا امامین انقلاب و هم رهروانشان هم به تکلیف و هم به نتیجه معتقدند.وجود نظام جمهوری اسلامی خودش نمونه بارز اعتقاد امام به نتیجه است. جریان های زیادی بودند که با شاه می‌جنگیدند و از قضا آنها هدف محور بودند اما موفق نشدند.اولویت بندی اقتصادی رهبری در سالهای گذشته علیرغم مشکلات متعدد حتی فرهنگی مثل کشف حجاب در جامعه همین طور.توضیح اینکه اگر به ظاهر یک هدفی محقق نشد چون به تکلیف عمل کردند ناراحتی شان عمق استراتژیک ندارد که آنها را منفعل و بی تحرک کند.

 

 

مقاومت رسانه ای:

 

به قول حضرت آقا سرنوشت منطقه غرب آسیا با ظهور و بروز افرادی همچون سید حسن و سنوار یک جور رقم می‌خورد آن موقعی که اینها نبودند یک جور.این فرمایش آقا ادعا نیست: اگر حاج قاسم، سنوار و سید حسن نبودند و مقاومت نمی‌کردند من امروز این محتوا را نمی‌نوشتم و این مقاومت رسانه ای علیه مقاومت را به خرج نمی‌دادم.مقاومت به مثابه زیرساخت:این جمهوری اسلامی بود که شرایط مقاومت را در منطقه بوجود آورد و بسترسازی کرد. زیرساخت فقط بزرگراه و سد نیست مقاومت در ایران و منطقه یک زیرساخت است. کسی هست که بگوید بزرگراه نسازیم چون ممکن است دشمن آن را تخریب کند یا حتی کسی هست که بگوید چون در نبرد با دشمن بخشی از یک بزرگراه خراب شد همه بزرگراه بلا استفاده شده، کل هزینه کردها بیهوده و بی فایده بوده است!؟متاسفانه من می‌گویم هست: اعتماد و گردانندگانش دقیقا همان افراد

 

شکست سوریه تجربه هوشیاری در عراق:

 

سیلی نقد به از حلوای نسیه است. شکست تلخ مقاومت در سوریه بهتر از شکست در عراق!من از اعتماد و خبرگزاری ش. وابسته به مرجع عالیقدر عراق استدعا میکنم جریان صدر را در همراهی با ایران تشویق کند که ماجرای سوریه در عراق تکرار نشود.